الناالنا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

گاهی تلخ گاهی شیرین...

بهانه های زندگی من....

1392/7/27 10:49
نویسنده : النا
105 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم.این چند روزی که وارد ماه نه شدم دردای عجیبی اومده سراغم و من خیلی کم طاقت شدم اما وجود بابا حامدو همراهیش تحملمو بیشتر میکنه.

دارم به روزی فکر میکنم که قراره بالاخره پا به این دنیای خاکی بذاری.به این فکر میکنم که برام سخته که تکه ای از وجودم ازم جدا بشه درسته که توآغوشم میگیرمت اما تو این نه ماه خیلی بهت عادت کردم.همیشه و همه جا با من بودی و تکه ای از وجودم شدی.

دلم برای تکون خوردنات و جمع شدنهای گاه و بیگاهت گوشه شکمم تنگ میشه.با اینکه گاهی برام دردناکه اما بازم شیرینه و من هر لحظه منتظرم تا دخمل نازم برام تکون بخوه.

دختر عزیزم سالم و سلامت بیا تو آغوشم و به زندگی من و بابا حامد خوشبختی بیشتری ببخش.خوشبختی ما با وجود گرم تو صدبرابر میشه.

خدارو برای وجود تو و بابا حامد روزی هزاربار شکر میکنم بهانه های زندگی من...

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)